TY - JOUR T1 - Application of Interpretive Structural Modelling (ISM) in Analyzing Obstacles to Combat Desertification with Pathological Approach in Yazd Province TT - کاربرد تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) در تحلیل موانع مقابله با بیابان زایی (با رویکرد آسیب شناسی در استان یزد) JF - jwmr JO - jwmr VL - 13 IS - 25 UR - http://jwmr.sanru.ac.ir/article-1-1139-fa.html Y1 - 2022 SP - 119 EP - 132 KW - Combat Desertification KW - Land Use KW - Matrix KW - Model KW - Policy Centers KW - Ranking of Obstacles N2 - مقدمه و هدف: پرداختن به مسئله بیابان­زایی به خاطر ماهیت چند معیاری، توسعه روزافزون، گسترده و بلندمدت بودن و تحت ­تأثیر قرار دادن توأمان منابع سرزمینی و جمعیت­های انسانی، به منظور دستیابی به توسعه پایدار ضروریست، از طرفی علیرغم اجرای طرح­های متعدد مقابله با بیابان­زایی در کشور، به دلیل وجود موانع متعدد و برهم­کنش میان این موانع، این برنامه ­ها نتوانسته ­اند در این حوزه پیشرفت چندانی داشته باشد. از این رو این پژوهش با هدف تجزیه و تحلیل موانع مقابله با بیابان­زایی و به صورت مطالعه موردی در استان یزد به اجرا درآمد. مواد و روش‌ها: به منظو ر دستیابی به این هدف از روش مدل­سازی ساختاری تفســیری (ISM) استفاده شد. در این روش ابتدا به شناسایی موانع موثر از طریق بررسی مبانی نظری و تکنیک دلفی با مشارکت 30 نفر از متخصصان میدانی پرداخته شد. سپس با استفاده از متدولوژی تحلیلی مدلسازی ساختاری- تفسیری(ISM) روابط بین موانع تعیین و به صورت یکپارچه تحلیل شد و در نهایت با استفاده از روش MICMAC اقدام به تحلیل موانع موثر با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر موانع شد. یافته‌ها: نتایج حاصله حکایت از توانایی بالای این مدل در بررسی موانع مقابله با بیابانزایی دارد به طوری که نتایج تحلیل صورت گرفته نشان داد که موانعی در گروه پیوندی که بیانگر قدرت نفوذ و وابستگی قوی می­باشند وجود ندارد. در عین حال مشاهده ­شد که بیشترین تاثیر به ترتیب مربوط به موانع "تبدیل و تغییر نامناسب کاربری اراضی" ( C31)، با قدرت محرکه 10، "تعدد مراکز سیاست­گذاری و عدم تعامل میان آنها" (C6)، با قدرت محرکه 9، می­ باشد و سه مانع " ناآگاهی عمومی در رابطه با تخریب محیط­زیست، روش­های جدید و دانش روز" (C1)، " عدم وجود طرح­های جامع کنترل بیابان­زایی" (C2) و "نبود نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده" (C11) نیز مشترکاً با قدرت محرکه 8 در در ناحیه محرک یا اثرگذار قرار گرفته­ اند و جزو موانع اصلی در طرح های مقابله با بیابان­زایی هستند. نتیجه‌گیری: بنابراین اهتمام به تحلیل صورت گرفته بر روی موانع از بین طیف وسیعی از موانع مطرح در دستیابی به نتایج بهینه طرح­های مقابله با بیابان­زایی، می­تواند به سرعت این اوضاع نابسامان را بهبود بخشیده و ساختاری پایدار در فرایند مقابله با بیابان­زایی پی­ریزی کند. از این رو پیشنهاد می ­شود طرح­های مقابله با بیابان­زایی بر روی راهبردهای منتج شده از موانع موثر حاصل از اینگونه پژوهش­های سیستماتیک تأکید کنند تا از هدر رفت سرمایه­ های محدود جلوگیری و بازدهی طرح­های کنترل، احیاء و بازسازی بالا رود. M3 10.52547/jwmr.13.25.119 ER -