جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای مهدوی

سلاجقه، مهدوی، خسروی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۹ )
چکیده

  در این تحقیق مناسب­ترین توزیع فراوانی جهت برآورد مقادیر دبی حداکثر لحظه­ای سالانه با احتمالات وقوع مشخص انتخاب گردیده و روند تغییرات توزیع مناسب برازش یافته با داده­ها با تغییرات طول دوره آماری در منطقه البرز مرکزی مورد بررسی قرار می­گیرد. بدین منظور در منطقه مورد مطالعه، ایستگاه­های هیدرومتری را که دارای آمار طولانی­تر و کامل ­ تری نسبت به سایر ایستگاه­ها بودند انتخاب و آمار دبی حداکثر لحظه­ای سالانه آنها مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی و تکمیل داده­ها آمار هر ایستگاه به دوره­های آماری ۱۰، ۱۵ و ۲۰ ساله تقسیم شد . در هر ایستگاه ۱۱ سری آماری ۱۰ ساله، ۶ سری آماری ۱۵ ساله و یک سری آماری ۲۰ ساله و در کل منطقه ۴۱۴ سری آماری تجزیه و تحلیل شدند. با آنالیز داده­ها در سری­های زمانی مذکور در محیط نرم­افزار H yfa برای هر ایستگاه در سری­های زمانی مذکور با توجه به خروجی برنامه و آزمون برازش نکویی مجذور میانگین انحرافات نسبی (حداقل مربعات) بهترین توزیع فراوانی انتخاب شد. براساس نتایج بدست آمده و فراوانی نسبی رتبه­های اول در سری آماری ۱۰ ساله توزیع لوگ پیرسون تیپ سه (روش گشتاور معمولی) با فراوانی ۴/۴۵ درصد اولین توزیع فراوانی و توزیع پیرسون تیپ سه (روش گشتاور معمولی) با فراوانی ۸/۱۳ درصد دومین توزیع بوده است. در سری آماری ۱۵ ساله توزیع لوگ پیرسون تیپ سه (روش گشتاور معمولی) با فراوانی ۵/۳۵ درصد و روش دو پارامتری گاما (روش بیشینه درست نمایی) با فراوانی ۳/۲۵ درصد دومین توزیع بوده است. در سری آماری ۲۰ ساله توزیع لوگ پیرسون تیپ سه (روش گشتاور معمولی) با فراوانی ۸/۴۷ درصد اولین توزیع فراوانی و توزیع لوگ نرمال دو پارامتری با فراوانی ۳/۲۵ (روش بیشینه درست نمایی) دومین توزیع فراوانی بوده است. نتایج بررسی روش­های بیشینه درست­نمایی و گشتاور معمولی با توجه به رتبه­های اول نشان داد که در روش گشتاور معمولی در همه سری­های آماری توزیع لوگ پیرسون تیپ سه بیشترین فراوانی را دارد و در روش بیشینه درست­نمایی در سری آماری ۱۰ و ۱۵ ساله توزیع گامای دوپارامتری و در سری آماری ۲۰ ساله توزیع لوگ نرمال ۳ پارامتری بیشترین فراوانی را دارند.


افضلی، مهدوی، زارع چاهوکی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده

  از آنجا که تبخیر و تعرق هر دو از عوامل تلفات در چرخه هیدرولوژی می باشد و در معادله بیلان آبی نقش یکسانی دارند لذا در یک منطقه، با هم در نظر گرفته می شوند و مورد محاسبه قرار می گیرند. بیشترین توان تبخیری اتمسفر تبخیر و تعرق پتانسیل نامیده می شود و در حقیقت بیشترین ارتفاع آبی است که می تواند در یک منطقه از طریق تبخیر و تعرق گیاهی به اتمسفر باز گردد که خود بستگی به شرایط آب و هوایی آن ناحیه دارد. در ایران برای اندازه گیری تبخیر واقعی از تشتک کلاس A استفاده می شود که یک روش تجربی می باشد، علاوه بر روش های تجربی، روشهای ریاضی زیادی وجود دارد که از طریق آنها تبخیر و تعرق پتانسیل اندازه گیری می شود . یکی از این روش ها، روش تورنت وایت است با وجود اینکه این روش پارامترهای کمی برای محاسبه تبخیر و تعرق دارد، داده هایش نسبت به تشتک دارای خطا می باشد به منظور بررسی این قضیه ۵ ایستگاه در جنوب کشور انتخاب شد و سپس از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ با استفاده از روش دومارتن اقلیم این ایستکاه ها تعیین گردید و تبخیر و تعرق از طریق روش تورنت وایت و با تغییر در توان فرمول ) آلفا) برای بازه زمانی بیان شده تعیین شد و با داده های تشتک کلاس A مورد مقایسه قرار گرفت. بهترین نتیجه، زمانی حاصل می گردد که از فرمول تورنت وایت بدون تغییر در توانش استفاده نمود. با این حال اگر محدوده خطای داده های تشتک را تا %۳۰ ± افزایش دهیم درصد قابل قبولی از داده های تورنت وایت در این محدوده قرار می گیرند.


مرتضی دستی گردی، مهدی نادی، بهاره شامگانی مشهدی، محدثه حاتمی پور، امید مهدوی امرئی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: پوشش گیاهی یکی از اجزای اصلی در حفاظت از زیستکره بوده که به‌عنوان پیوند بین خاک، آب و جو عمل میکند. این مهم اهمیت زیادی در تأمین مواد آلی، تنظیم چرخه کربن و تبادل انرژی در سطح زمین دارد. در سال‌های اخیر، تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی، رویدادهای مکرری مانند سیل، دمای بالا و خشک‌سالی را ایجاد کرده که می‌تواند به بومسامانه‌های زمینی آسیب برساند. تغییرات آب‌وهوایی ناشی از تغییر اقلیم مستقیماً بر رشد پوشش گیاهی تأثیر می‌گذارد؛ از سوی دیگر، تغییرات پوشش گیاهی نیز با تنظیم آب، تبادل انرژی و غلظت دی‌اکسیدکربن به تغییرات آب‌وهوایی بازخورد نشان می‌دهد.
مواد و روش‌ها: پژوهش در استان مازندران که با هدف بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی در منطقه موردمطالعه در طی دوره زمانی ۲۰۲۰-۲۰۰۱ صورت گرفت از داده‌های سری زمانی ترکیبی ۱۶ روزه MODIS-NDVI به نام MOD۱۳Q۱ با اندازه تفکیک مکانی ۲۵۰ متر استفاده شد؛ بنابراین در مجموع ۹۲۰ تصویر NDVI مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی روند ‌تغییرات‌ فعالیت ‌پوشش‌ گیاهی‌ و‌ معنی‌داری‌آن در‌ این پژوهش، روش ناپارامتری من-کندال‌ بهکار‌ گرفته شد. همچنین ارتباط روند تغییرات پوشش گیاهی با موقعیت شهرستان‌ها و جاده‌های اصلی و نیز تغییرات کاربری بررسی شد.
یافته‌ها: نتایج این تحقیق نشان داد از کل مساحت منطقه موردمطالعه ۱۶ درصد منطقه روند کاهشی پوشش گیاهی داشته و مابقی روند افزایشی را نشان داد که البته روند کاهش و افزایش معنادار پوشش گیاهی در حدود اطمینان ۹۵ درصد به‌ترتیب در ۵ و ۶۵ درصد از منطقه رخ‌داده است. بررسی نقشه روند تغییرات پوشش گیاهی نشان داد که بیشترین کاهش معنادار پوشش گیاهی در ۲۰ سال گذشته در نواحی ساحلی، مناطق کم ارتفاع و بهخصوص در اطراف شهرهای بزرگ و جاده‌های اصلی ورودی به استان بهوقوع پیوسته است. البته کاهش پوشش گیاهی در اطراف کلان‌شهرها بهدلیل افزایش جمعیت و نیاز به توسعه شهری قابل‌انتظار بوده اما بررسی‌ها نشان داد که بیشترین کاهش معنادار پوشش گیاهی در شهرستان‌های محمودآباد (۱۹ درصد)، بابلسر (۱۷ درصد)، قائم‌شهر (۱۰ درصد) و جویبار (۹ درصد) بهوقوع پیوسته درحالی‌که شهرهایی مانند سرخرود، محمودآباد و بابلسر برخلاف جمعیت به‌مراتب کمتر نسبت به شهرهای ساری و قائم‌شهر در صدر کاهش پوشش گیاهی در ۲۰ سال گذشته قرار دارند که متأسفانه دلیل آن نیاز به توسعه شهری ناشی از افزایش جمعیت نبوده و بلکه تغییرات شدید کاربری زمین‌های کشاورزی و باغات مرکبات و تبدیل آن به ویلاهای شخصی عامل اصلی کاهش پوشش گیاهی در یک منطقه وسیع است. همچنین در جهت تائید این واقعیت، با مقایسه نقشه روند پوشش گیاهی با راه‌های اصلی استان مشخص شد اطراف جاده‌های اصلی ورودی به استان مازندران بهخصوص در جاده‌های هراز و فیروزکوه و جاده فریم نیز کاهش شدید و معنادار پوشش گیاهی به وقوع پیوسته است. البته دراین‌بین نواحی اطراف جاده چالوس مساحت کمتری از کاهش پوشش گیاهی را نشان داده است. بررسی مناطق با روند مثبت پوشش گیاهی نشان داد که ارتفاعات استان بهخصوص ارتفاعات شرقی افزایش معنادار پوشش گیاهی را تجربه نموده و البته بخش‌های کمتری از ارتفاعات غربی افزایش معنادار پوشش گیاهی را نشان دادند و بیشتر شرایط بدون روند را در ۲۰ سال گذشته طی کرده است که دلیل آن بهخاطر گرمایش اخیر جهانی و همچنین دماهای بیشتر در شرق استان نسبت به مناطق غربی است که درمجموع موجب شده در حال حاضر شرایط مناسب دمایی برای رشد پوشش گیاهی در ارتفاعات شرق استان فراهم گردد و بهنظر ارتفاعات غربی هنوز شرایط دمایی مناسبی برای رشد پوشش گیاهی ندارد.
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تغییرات پوشش گیاهی در استان مازندران تحت کنترل دو عامل طبیعی و انسانی قرار دارد که عامل طبیعی (اقلیم) بخصوص در ارتفاعات باعث افزایش پوشش گیاهی در ۶۵ درصد مساحت استان شده است و بهنظر با افزایش دمای ناشی از گرمایشهای اخیر جهانی این امکان بهوجود آمده که شرایط زیستی برای گیاهان در ارتفاعات استان بهخصوص ارتفاعات شرقی فراهم گردد؛ اما عامل انسانی در حال از بین بردن پوشش گیاهی در سرتاسر استان بخصوص در مناطق توریستی و مناطق با دسترسی راحت بوده به‌طوری‌که هم در سواحل و اطراف کلان‌شهرها و هم در قلب جنگل‌های هیرکانی و در ارتفاعات نزدیک به جاده‌های اصلی روند معنادار کاهش پوشش گیاهی مشاهده شد. روند کاهش معنی‌دار پوشش گیاهی در ۵ درصد از مساحت استان‌ بهوقوع پیوسته که این کاهش‌ها بیشتر در دشت‌ها و نوار ساحلی، ارتفاعات پایین و با شیب کم، حاشیه شهرها و جاده‌های منطقه موردمطالعه مشاهده شد. در مناطق حاشیه‌ای جاده‌های رامسر به استان غربی هم‌جوار، گرگان ساری، تهران چالوس، هراز و فیروزکوه نیز پوشش گیاهی در حال تخریب بوده که میتواند از عمده دلایل آن افزایش بار ترافیکی، تغییرات کاربری و ساخت اماکن تفریحی و ویلاسازی باشد. برمبنای نتایج این تحقیق تغییرات شدید کاربری در ۲۰ سال اخیر بسیار مشهود بوده و در صورت ادامه روند انسانی تغییر کاربری ضمن از دست رفتن منابع آب‌وخاک، ممکن است در آینده‌ای نزدیک شاهد ضربات جبران‌ناپذیری به بوم سامانه‌های خزری باشیم.

 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به (پژوهشنامه مدیریت حوزه آبخیز (علمی-پژوهشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Watershed Management Research

Designed & Developed by : Yektaweb