1- دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
چکیده: (688 مشاهده)
چکیده مبسوط
مقدمه و هدف: به عقیده اکثر متخصصین، منابع و سلامت بومسازگانهای کشور در حال تخریب هستند. در این راستا، بهمنظور برنامهریزی و مدیریت صحیح، ضمن جلوگیری از تخریب و کاهش فشار بر بومسازگانها، آگاهی از سلامت آبخیزها ضروری است. آبخیز سالم، آبخیزی است که در آن پوشش گیاهی طبیعی بستر لازم برای فرآیندهای هیدرولوژی و زمینی را مهیا کرده است. ضمن این که بومسازگانهای سالم در مقابل تنش و فشار مقاوم هستند و کمیت و کیفیت بالایی از خدمات را برای رفاه جوامع ارائه میدهند. بنابراین، ارزیابی سلامت بومسازگانها نهتنها از نظر حفظ محیط زیست، بلکه برای فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی جوامع نیز دارای اهمیت هستند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات زمانی شاخصهای سلامت بومسازگان با استفاده از مدل VOR در زیرآبخیز چهلخانه واقع در حوزه آبخیز زایندهرود برنامهریزی شده است. از آنجایی که حوزه آبخیز زایندهرود یکی از حساسترین آبخیزهای کشور است و خساراتهای زیست محیطی جبرانناپذیری در دو دهه اخیر به این آبخیز وارد گردیده است، انتخاب این حوضه برای انجام پژوهش حاضر قابل توجیه است.
مواد و روشها: بهمنظور بررسی تغییر شاخصهای سلامت زیرآبخیز چهلخانه از مدل VOR (توان- ساختار- تابآوری) طی دوره آماری 10 ساله (1400-1390) استفاده شد. در این روش V، O و R بهترتیب بیانگر توان تولید (عملکرد)، ساختار و تابآوری بومسازگان هستند. این مدل ارتباط نزدیکی با مسئله پایداری بومسازگانها دارد که حاکی از قابلیت آبخیز برای حفظ ساختار و عملکرد آن در طی زمان در برابر عوامل خارجی است. بنابراین، برای انجام پژوهش حاضر ابتدا نقشههای کاربری اراضی مربوط به سال 1390 و 1400 از تصاویر ماهواره لندست 5 و 8 اتتخاب و پیشپردازشهای مورد نیاز انجام شدند. در واقع، با استفاده از روش همبستگی بین باندها، ترکیب کاذب رنگی ایجاد، سپس هر یک از کلاسهای کاربری اراضی در مرحلههای جداگانه و با استفاده از روش طبقهبندی نظارتشده از یکدیگر تفکیک شد. در ادامه، پس از تهیه نقشه کاربری اراضی منطقه مورد مطالعه، نقشههای پوشش گیاهی (NDVI) مربوط به شاخص توان برآورد گردید. این شاخص، تراکم پوشش گیاهی در منطقه را نشان میدهد. در مرحله بعد، از نرمافزار Fragstats جهت استخراج شاخصهای ساختار (SPLIT و PD) و تابآوری (LPI و AI) استفاده شد. لازم به ذکر است نرمافزار Fragstats بر مبنای کاربری اراضی است. در این راستا، از شاخصهای تکهتکه شدگی (SPLIT)، تراکم لکه (PD)، بزرگترین لکه (LPI) و تجمع (AI) استفاده شد. در ادامه، پس از محاسبه تمامی شاخصهای مذکور، استانداردسازی انجام و سلامت زیرآبخیز چهلخانه تعیین شد.
یافتهها: بر اساس نتایج در سال 1390، مراتع (42/43 درصد)، کاربری زراعی آبی و دیم (30/84 درصد)، اراضی دیم (25/30 درصد)، اراضی آبی (1/14 درصد) و رخنمون سنگی (0/30 درصد) بهترتیب بیشترین مساحت را به خود اختصاص دادند. در سال 1400، کاربری زراعی آبی و دیم (50/95 درصد)، مراتع (39/80 درصد) و پوشش رخنمون سنگی (9/26 درصد) بهترتیب دارای بیشترین مساحت در منطقه بودند. بهعبارت دیگر، کاربری زراعت آبی و دیم در منطقه غالب بود و وسعت اراضی طبیعی نیز کاهش یافت که بیانگر تخریب در منطقه مورد مطالعه است. در واقع، واحدهای بزرگ کاربری به واحدهای کوچک تبدیل و منجر به عدم یکپارچگی منطقه میشوند. همچنین نتایج نشان دادند که مقادیر شاخصهای توان، ساختار و تابآوری در سال 1390 بهترتیب 0/69، 0/9 و0/79 و در سال 1400 بهترتیب 0/47، 0/71 و 0/64 بودند. در این راستا، مقادیر تغییرات زمانی شاخصهای توان در سال 1390 و 1400 بهترتیب 0/69 و 0/47، مقادیر ساختار بهترتیب 0/9 و 0/71 و مقادیر تابآوری 0/79 و 0/64 حاصل شدند. لازم به ذکر است که یکی از دلایل اصلی کاهش مقادیر شاخصهای سلامت در زیرآبخیز چهلخانه، عدم پوشش جنگلی و تغییر کاربری به اراضی کمبازده است. این مهم منجر به کاهش کمیت و کیفیت بومسازگانهای منطقه شده است. در نهایت، براساس مقادیر شاخصهای بهدست آمده، سلامت زیرآبخیز چهلخانه در سالهای 1390 و 1400 بهترتیب 0/49 (متوسط) و 0/21 (نسبتاً ناسالم) برآورد گردید. در این راستا، شاخص ساختار بیشترین تأثیر را بر روی سلامت زیرآبخیز چهلخانه دارد و شاخصهای تابآوری و توان اولویتهای بعدی را به خود اختصاص دادهاند. بهعبارت دیگر، نتایج نشان میدهند که تأثیر مقادیر شاخصهای سلامت بومسازگان متفاوت و میزان سلامت منطقه مورد مطالعه با گذشت زمان کاهش یافته، به سمت ناسالم بودن در حال پیشروی است.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر از نظر بررسی مقایسهای تغییرات زمانی شاخصهای سلامت بومسازگان با استفاده از مدل VOR جدید و از لحاظ توجه مدیران و متخصصان در ضرورت ارزیابی سلامت بومسازگان بر اساس نتایج بهدست آمده قابلتوجه است. بنابراین، از آنجایی که تغییر کاربری اراضی در این منطقه بهدلیل کمبود آب و پایین بودن پتانسیل تولید اراضی پس از چند بار کشت رها و مقرون به صرفه نیست، انجام عملیات حفاظتی بهمنظور کاهش تخریب منطقه با مشارکت جوامع محلی و برگزاری دورههای آموزشی ترویجی در راستای ارتقاء و آگاهی جوامع پیشنهاد میشود. همچنین، ایجاد نهادهای سازگار با وضعیت حوضه، ضمن افزایش همکاریهای درون و برونسازمانی در راستای سیاست، قوانین و مدیریت مخاطرات محیطی باشد. در مجموع، میتوان اذعان داشت که انجام پژوهش حاضر به تهیه اطلس سلامت بومسازگانهای کشور کمک قابلتوجهی میکند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مديريت حوزه های آبخيز دریافت: 1403/1/31 | پذیرش: 1403/6/16